۱۳۹۰-۰۸-۰۲

زنانِ نواندیش دینی و حجاب تحمیلی






حسن یوسفی اشکوری:


زنانِ نواندیش دینی با حجاب تحمیلی، مبارزه کنند
گفتگوی منصوره شجاعی با حسن یوسفی اشکوری








مدرسه فمینیستی: یوسفی اشکوری، محقق و یکی از پژوهشگران برجسته در حوزه نواندیشی دینی است. وی پس از حضور در کنفرانس برلین در اردیبهشت ۱۳۷۹ به همراه برخی دیگر از شرکت کنندگان در آن کنفرانس محاکمه شد. اتهام ایشان ابتدا ارتداد بود که حکم اعدام را برای وی در پی داشت. اما پس از چندی به اتهام مخالفت وی با حکم اجباری حجاب برای زنان و نیز نشر اکاذیب درباره قتل‌های زنجیره‌ای و توهین به مقدسات و شرکت در کنفرانس برلین، مجموعا به هفت سال زندان تعزیری محکوم شد که پس از گذراندن دو سوم از مدت زندان اش، آزاد شد. حسن یوسفی اشکوری عضو هیئت تحریریه ایران فردا بود و همینطور به خاطر نظرات نواندیشانه اش حتا از تدریس در دانشگاه محروم شد.
با توجه به نظرات تحول خواهانه حسن یوسفی اشکوری در حوزه مسائل زنان، در مدرسه فمینیستی بر آن شدیم که با ایشان در رابطه با «حجاب» به گفتگو بنشینیم. متن زیر حاصل گفتگوی منصوره شجاعی است با حسن یوسفی اشکوری است:


منصوره شجاعی: جناب اشکوری از این که وقت ارزشمندتان را به این گفتگو اختصاص دادید از شما سپاسگزاریم. اگر موافق باشید گفتگو را با این پرسش آغاز کنیم: همین طور که در متون و مقالاتی که از سوی اندیشمندان حوزه زنان خوانده ایم و خود نیز تجربه کردیم ، حجاب زنان به شکل نمادین در جریان فکری موسوم به ملی ـ مذهبی در جنبش ضدشاه، نقش مهمی در معرفی گرایش سیاسی زنان متعلق به این طیف داشت. این جریان فکری هم اینک در کنار جنبش زنان و جنبش دموکراسی خواهی، مبارزات مدنی را به طور فعال ادامه داده است. حالا با توجه به این که یکی از مطالبات مشخص و عینی این زنان «اختیار و آزادی در نوع پوشش است» و حتی بخش هایی از بدنه اجتماعی این جریان فکری نیز عملا مروج این خواست اخیر هستند، به نظر جنابعالی تکلیف چیست؟
یوسفی اشکوری: اول بد نیست اشاره کنم به اصطلاح و مفهوم «ملی ـ مذهبی» که شما ظاهراَ آن را در معنای عام تری به کار برده اید. این عنوان در بیست سال اخیر مطرح شده و در ادبیات سیاسی ایران تقریباَ جا افتاده است. در معنای کنونی آن «ملی ـ مذهبی» به گروهی و یا جریانی اطلاق می شود که حول محور زنده یاد مهندس عزت الله سحابی پس از تأسیس و انتشار ماهنامه «ایران فردا» از سال 71 شکل گرفت و در عرصه فرهنگ و سیاست فعال شد. از نظر سیاسی می توان آغاز فعالیت این جریان را انتخابات مجلس پنجم و بعد در دورۀ ریاست جمهوری هفتم دانست. اما جریان عام تر آن شامل جریانهای دیگری چون نهضت آزدی، جاما (گروه دکتر سامی ـ دکتر قهاری)، جنبش مسلمانان مبارز (دکتر پیمان)، جامعه زنان انقلاب اسلامی (خانم اعظم طالقانی) و گروه مهندس لطف الله میثمی که فعلا ماهنامه «چشم انداز ایران» را منتشر می کنند که در واقع ادامه راه ایران فرداست، می شود؛ چنان که نامش هم همان معنا را به یاد می آورد.



منصوره شجاعی : تاریخچه ای که شما درشرح این حریان فکری ارائه کردید و نام سازمان ها و افراد مجددا خاطره زنان این گروه و "حجاب اسلامی" خاص آنها را به یاد می آورد که در زمان شاه ، نوعی لباس رزم برای آنان محسوب می شد. هرچند که بعد از انقلاب دیگرنه آن شکل غالب را حفظ کرد و نه آن مفهوم را، اما علیرغم این تفاوت به سرعت پذیرفته شد.


یوسفی اشکوری : بله در مورد حجاب باز ناچارم از این فرصت استفاده کنم و به یک گزارش تاریخی دیگر اشاره کنم که یقین دارم اکثریت افراد به ویژه جوانان از آن اطلاع ندارند. اصطلاحی رایج است تحت عنوان «حجاب اسلامی» که امروز عمدتاَ به حجاب رایج یعنی حجاب با پوشش چادر اطلاق می شود. اما این اصطلاح در دهه بیست تا چهل شمسی به وسیله جریان ملی ـ مذهبی های آن زمان، با پیشگامی شخصیت هایی چون مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی، دکتر سحابی، دکتر نخشب و بعدتر نهضت آزادی و انجمن های پیرامون آنها (مانند انجمن های اسلامی دانشگاهها، انجمن اسلامی معلمان، انجمن اسلامی مهندسین، انجمن اسلامی پزشکان و به ویژه انجمن اسلامی بانوان) باب و مصطلح شد. این نوع حجاب که عبارت بود از روسری (بدون چادر) و مانتو و شلوار و احیاناَ دامن بدون شلوار اما با جوراب. این نوع زنان به لحاظ ظاهر، شیک و مدرن و آراسته و پاکیزه و غالباَ همراه با آرایش خفیف بودند و در انظار ظاهر می شدند. هرچند برخی از این نوع زنان در عین مذهبی بودن حتی بدون روسری هم بودند. این گروه از زنان مسلمان با این انتخاب و ابداع می خواستند از یک سو با زنان سنتی و کهنه اندیش مرزبندی کنند و از سوی دیگر از زنان مدرن غیر مذهبی و به تعبیر آن روزها «غرب زده» و یا به تعبیر نمادین دیگر «عروسک فرنگی» فاصله بگیرند. حجاب اسلامی در آن روزگار چنین معنایی داشت اما پس از انقلاب هم آن نسل به حاشبه رانده شد و هم این عنوان به سود سنتی ها مصادره شد به گونه ای که «حجاب اسلامی» به معنای حجاب با چادر و گاه روبنده گرفتند. شاید اصطلاح «حجاب برتر» برای چادر، برای توجیه این مصادره باشد.


۱۳۹۰-۰۷-۲۶

هشت دقیقه حرف حساب




در غیاب روانشناسان و افراد دلسوز و در غیاب رسانه های صالح و مردمی تعجبی ندارد که ما حرف حساب را از زبان یک ایرانی اروپائی و از بستر رسانه ای چون تلویزیون رنگارنگ داور بشنویم (رسانه ای که اگر نیمی از فحاشی ها و چرندیات خالص انرا بدور بریزیم نیمه ی دیگرش حقایق نابی است که در هیچ رسانه ی دیگری نمی توان یافت) توصیه می کنیم هشت دقیقه صحبت خانم فردوسی را بشنوید و نظر خود را بگوئید




۱۳۹۰-۰۷-۲۰

نور امید در فتنه ی حجاب و رهبری

سخنان رهبری که نور امید را در قلب ما برای تغییر مثبت در امور زنان در قلب ما روشن می کند

حل این معضل با درک ماهیت فتنه گرانه ی آن دست رهبری است 


در سراشیب انحطاط


۱۳۹۰-۰۷-۱۱

ملکه‌های تهران!




«در ایران از اسلام خبری نیست»






ربيعه‌ اوزدن از زنان اسلامگرای ترکيه‌، پس از سفر به‌ ايران مشاهدات خود را در چارچوب کتابی به‌ رشته‌ تحرير در آورده‌ است. او در کتاب خود نوشته است که در ايران از اسلام خبری نيست، بلکه‌ اصول و قواعدی حکومتی در جريان است که‌ به نام اسلام اعمال می شود.


کتاب «ملکه‌ های تهران»، حاصل سفر ماه‌ رمضان سال ۲۰۰۶ ربيعه‌ اوزدن کازان به‌ ايران است. ربيعه‌ اوزدن کازان نامزد سابق محمد علی آغجا است که‌ در ۱۳مه‌ی ۱۹۸۱در جريان سوء قصد تروريستی نافرجام به‌ جان پاپ ژان پل دوم، در رم دستگير شد و به‌ شهرتی جهانی دست يافت.

«الگوی سراب»

سگ و سکس هراسی

بی تردید مشکل طرفداران متعصب حجاب نه اسلام است و نه سلامت جامعه

وگرنه حقایق مشهودتر از آنست که یک ذهن باز نتواند بپذیرد

اما داشتن تابوی سکسی که حکایتش مفصل است و شرم از جنسیت باعث می شود که هزار استدلال آبکی برای توجیه خبط حجاب بیان گردد

حکایت داستان  تابوی توکا نیستانی است اما با سوژه ای متفاوت که شنیدنش با قلم زیبای او هم مفرح است و هم تامل برانگیز


راقم این سطور مخالف حضور سگ در خانه و خیابان است چون همزیستی با جانوری را که آرواره‌ای قوی و دندان‌هایی تیز دارد و بجای حرف زدن فقط پارس می‌کند، عاقلانه نمی‌داند.
اما راقم این سطور برای قانع کردن دیگران فقط می‌گوید: «حضور سگ برای سلامت و بهداشت جامعه خطرناک است.» طرفداران حیوانات که دوست دارند با ایجاد شبهه با راقم این سطور مخالفت کنند می‌پرسند: «اگر سگ برای سلامت و بهداشت جامعه خطرناک است پس چرا عمر متوسط این فرنگی‌های سگ‌باز به نود سال رسیده؟»

۱۳۹۰-۰۷-۰۶

حجله در خون


اعتراض بر روانشناسان و جامعه شناسان این کشور






پسر دانشجویی به نام کوشا پارسا (۲۲ ساله) همکلاسی خود به نام مهسا امین‌فروغی (۲۲ ساله) را با ۲۶ ضربه چاقو به قتل رساند. هر دوی آنها دانشجوی سال آخر رشته ادبیات فارسی در دانشگاه علامه طباطبایی بودند. گفته می‌شود این قتل به دلیل پاسخ منفی مهسا امین‌فروغی به ایجاد رابطه با کوشا پارسا رخ داده‌است.


چطور است که یکی از این اساتید و کارشناسان که این بودجه ها را صرف می کنند صدایشان در نمی آید که بگوید حجاب و تفکیک جنسیتی چه بلائی سر نسل ما آورده و نسل بعدی را هم دارد تباه می کند





۱۳۹۰-۰۷-۰۵

هیچ نمی توان گفت


واقعا چه باید گفت 

هیچ نمی توان گفت 


*******************
به نقل از سایتها
در اقدامی غیر اخلاقی و تعجب‌برانگیز بازیکنان تیم ملی والیبال بزرگسالان ایران با داور قرقیزستانی مسابقه که یک زن بود دست دادند.
به گزارش جهان به نقل از فارس، بازیکنان تیم ملی والیبال بزرگسالان ایران عصر دیروز پس از بازی با تیم افغانستان، در اقدامی غیر اخلاقی، با داور زن این مسابقه که اهل قرقیزستان است دست دادند.
این مسابقه در استادیوم 12 هزار نفری آزادی و در چارچوب مسابقات جام قهرمانی آسیا به میزبانی کشورمان برگزار می شود.

حجاب و اختلال در روابط زناشوئی




اگر انتظار دارید زن را زشت و تنفر انگیز بخواهیم چون دیگران کنترلی روی خواست خود ندارند این موضوع به این دلایل اسباب ضرر است



 چطور می‌توان از زنی که سطح کنش جنسی‌اش بر اثر احساس برازنده نبودن پائین است و مجاب شده که دلبری نکند و فریبا نباشد انتظار داشت در مردش کشش جنسی ایجاد کند و در یک چشم بهم زدن از هیبت زنی نازیبا تبدیل شود به یک عروسک جذاب و لوند؟

 و بر فرض که به جادوئی این معجزه را کرد ,خود بگوئید مردی که در طول روز هر چه زن دیده جز سیاهی و زشتی چیزی از آن ادراک نکرده ناگهان چون با لعبتی لوند مواجه شود می‌تواند چنین تکانه‌ای را چنان مدیریت کند که مجالی برای کاری پیدا کند؟

حال اگر زن فریبا و زیبا بودن در وی نهادینه شود و به جبر رقابت ذاتی با سایر زنان همواره مرتب و آراسته باشد و هر بار که مردش نگاهش می‌کند چه در کوچه و خیابان چه در میهمانی و یا وقتی سر کار دنبال‌ش می‌رود او را جذاب ببیند قطعا توجهش به همسرش بیشتر خواهد بود و همواره مترصد فرصتی است تا با او خلوتی داشته باشد

۱۳۹۰-۰۷-۰۴

آیت‌الله طالقانی و حجاب



روزنامهٔ اطلاعات به نقل از آیت‌الله طالقانی در شماره ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ نوشت:




مصاحبه با آیت‌الله طالقانی در صفحه اول روزنامه اطلاعات ۲۰ اسفند ۱۳۵۷

 حتی برای زن های مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیت های مذهبی...ما نمی گوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمی‌گوید...زنان عضو فعال اجتماع ما هستند...اسلام و قرآن و مراجع دین میخواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست.
مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی می‌کردند؟ مگر چادر می پوشیدند؟...کی در این راهپیمایی ها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ این ها خودشان احساس مسئولیت کردند. اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است.

۱۳۹۰-۰۷-۰۱

باید اجازه داد بگن که پادشاه لخته!

# آزادی بیان 

# حجاب

یک روز دو تا خیاط به شهری وارد شدن و ادعا کردن که میتونن بهترین لباسو بدوزن. پادشاه هم خوشش اومد و اونا رو دعوت کرد تا براش لباس بدوزن. اونا هم گفتن لباسی که میدوزن رو هر آدمی نمیتونه ببینه. باید خیلی آدمخوبی باشه تا بتونه لباسو ببینه. خلاصه همه وزیرا و افراد برجسته میفتن و با وجودی که لباسی نمیدیدن از اون تعریف میکردن تا نگن که اونا آدمای بدی هستن. خود پادشاه هم از ترس اینکه مردم نگن اون آدم بدیه از اون لباس تعریف کرد. روزی رسید که باید لباسو میپوشید. به مناسبت حاضر شدن لباس جدید پادشاه خواست تا مردم هم اون لباسو ببینن. همه مردم با اینکه یه پادشاه لخت رو میدیدن ولی از ترس بد نامی همه تحسین میکردن و هورا میکشیدن و در اون بین فقط یه بچه داد زد و گفت که پادشاه لخته. این باعث شد که کم کم همه مردم با اون بچه همصدا بشن و بگن که پادشاه لخته.


***

از نظر من حجاب عامل خشونت تجاوز طلاق و افسرگی اجتماعی کاهش ارزش زن و افزایش فحشا است 
چیزهائی که همه میدانیم بسیار افزایش یافته و کسی نمی تواند توضیح درستی در مورد آن بدهد

در عوض ادعا میکنند که چون زنها و دخترها بد حجاب هستند این مسائل اتفاق می افتد و برای حل معضل بر تشدید اجبار برای حجاب اصرار دارند

از طرفی حجاب یک خط قرمز بزرگ است چه از نظر مردم و چه حکومت

پس اگر نشود چیزهای مرسوم را بچالش کشید چگونه خطاهایمان را کشف کنیم؟



۱۳۹۰-۰۶-۳۱

رابطه ی حجاب و فحشا

چگونه حجاب به فحشا دامن می زند؟




حجاب چه از نوع خود خواسته (E) جهت بازار گرمی و چه از نوع اجباری (H) نتیجه ای جز اغراق در وجه جنسی زن (G) و کاهش احترام زن(Y) ندارد

 زمانی که با اغراق در وجه کاربردی زن به عنوان یک آلت سکس عملا شانس دیده شدن سایر قابلیتهای انسانی وی کمرنگ می شود و ارزشهای انسانی دیگر او کمتر می شود وابستگی وی به وجه جنسی خود بیشتر گشته و چون تقاضا از وی برای وجه جنسی اش بیشتر می گردد (U)

او نیز بیشتر متکی به وجه جنسی خود برای کسب حمایت و یا پرداخت هزینه هایش می گردد (A)

۱۳۹۰-۰۶-۲۳

روز ملی عفاف بدون حجاب

امروز چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰ می باشد و با انتشار مقاله ای در این وبلاگ و صفحه ی ما در فیس بوک صراحتا این موضوع که حجاب دستور قران نیست مورد بررسی قرار گرفت و بنظر نمی رسد کسی چیزی در رد آن بتواند اضافه کند


این وبلاگ روز ۲۳ شهریور را به نام " روز ملی عفاف بدون حجاب "  پیشنهاد می کند و امیدوار است تا اولین سالگرد این روز یعنی تا  ۲۳ شهریور۱۳۹۱ ما شاهد چنان سلامت و تعقل و عفت و نجابتی باشیم که زن و مرد بدون آنکه گرفتار این فتنه باشند در خیابانهای شهر قدم بزنند 


این مقاله را در صفحه زیر بخوانید





۱۳۹۰-۰۶-۱۹

وقتی نشاط جنسی فوران میکند!!!



استدلالهای توجیه کننده ی حجاب بقدر سست است که واقعا می توان برای تقییح و توجیه عوارض حجاب بکار رود
این واقعیت را که حجاب در ایران زمینه ساز حرص جنسی و فساد شده و عامل تجاوزها و تبدیل زن به یک سوژه ی جنسی شده و ازدواج را یک معامله ی شیک سکس زن بدل کرده براحتی بی کم و کاست از مطالب زیر می توان دریافت کرد
حال شما بگوئید اگر ما نخواسته باشیم اینقدر نشاط جنسی داشته باشیم باید چه کنیم

نقش حجاب در حفظ نشاط جنسی
واحد زنان تبیان زنجان-


1 . غریزه جنسی، قوی ترین غریزه انسانی است که زندگی انسانی را از نظر کمی و کیفی مورد تاثیر و تاثر قرار می دهد . این غریزه در کنار غریزه گرسنگی، بسترساز فرهنگ های انسانی در طول تاریخ شده و دین با ورود در این بستر، معنا بخش فرهنگ انسانی می شود; به همین دلیل در تاریخ ادیان کمتر دینی است که درباره مسئله جنسی سخن نگفته باشد .


2 . غریزه جنسی در یک چارچوب، مورد توجه ادیان قرار می گیرد و در چارچوب جهان بینی آن دین، جایگاه مسئله جنسی را با توجه به انسان شناسی خود، و جهان شناسی و اخلاقیات مبتنی بر آن، تشریح و تفسیر می کند که اغلب دائر مدار آن، انسان واسطه ای و متعالی دینی، مثل پیامبران و یا بنیان گزاران دین مثل بودا قرار می گیرد .


3 . در غرب مسیحی قرون وسطی که انسان کامل مسیحی محور معرفت شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی و سپس جامعه شناسی واقع شده بود، درباره مسئله جنسی، چه از بعد انسان شناسی و چه جامعه شناسی، به همان میزان قضاوت می شد و چون انسان های کامل مسیحی، حضرت مسیح و حضرت مریم و حضرت یحیی (ع)، هر سه ازدواج نکرده، در مسیحیت دوری از عمل جنسی، یک شرط برای انسان کامل شمرده شد و کم کم ترک عمل جنسی به ترک کلی عمل جسمی کشانده می شود و در دوران قرون وسطی، انسان هایی اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگل ها و کوه ها و بیابان زندگی می کردند که به دور از لذت های جسمی یک زندگی کاملا مجردانه داشتند . پس حجاب در همین جهت قلمداد می شد; یعنی دوری از لذت های جسمانی بطور کامل .


4 . با شروع رنسانس، تفسیری دیگر از انسان کامل ارائه شد که بر فرهنگ جنسی غرب به شدت اثر گذاشت; این تفسیر آن بود که چون خدا در جسم انسان (عیسی) تجلی یافته است، پس جسم انسان تقدس می یابد، به همین دلیل سعی در زیباشناسی جسم انسان است و با یک نوع آناتومی جسم انسان و بدست آوردن رگ، پی، ماهیچه، استخوان و ... به ترسیم جسم های زیبا پرداخته شود که این مهم به وسیله «لئوناردو داوینچی » و «میکل آنژ» و «رافائل » ، بر روی دیواره های کلیساهای روم و فلورانس انجام می شود . به طوری که جسم های برهنه و بسیار موزون و هماهنگ بر روی دیوارها ترسیم و یا در مجسمه ها تجسم می یابند . شرمگاه اناث حذف و ذکور بسیار کوچک ترسیم می شود تا گفته شود خود جسم مطمح نظر است، نه مسائل جنسی آن، ولی با همین ترسیم انسان برهنه، اولین قدم برهنگی در غرب، توسط نوعی تفسیر از انسان کامل رخ می دهد .

از زنانگیم شرم نمی کنم












مادرم دیگر از زنانگیم شرم نمی کنم

و خود را مرواریدی بی ارزش و بی اراده که از ترس همنوعم باید در صدف رود نمی دانم



 می خواهم گیسوانم را به باد بسپارم 


همان گیسوانی که تا پسر همسایه یا الله یا الله کنان بالای پشت بام می امد به فرمان لبهایت که گاز می گرفتی باید زیر روسری چالشان میکردم 

میخواهم دیگر قوز نکنم و دیگر نهراسم از نگاه های دیگران به سینه هائی که نورسته بودند و من تصور میکردم اینها نشان از نانجیبی من دارد 

مادرم! 


من مروارید نیستم از زن بودنم شرم ندارم
و چیزی برای در صدف بردن و مخفی کردن ندارم 


می خواهم که پدر همانطور که برادرم را با افتخار صدا میزند
 و به مهمانش معرفی میکند 



بگوید که ان دختری که با حسرت از لای در اشپزخانه چشمان براق برادرش را نگاه میکند نیز دخترم هست و من شرم ندارم از داشتن او 


می خواهم گیسوان خود را که تابیده بهم از جبر مغنعه شانه زنم 

گره از انها باز کنم 
تا گره به بختم نیفتد 
فقط به جرم زن بودنم 
میخواهم غنچه ی گل سرخی 
نه نه متنفرم از غنچه 
که نارسی اش را چماق می کردی استدلالی جهت توجیه حجابم 

میخواهم گل سرخی شگفته معطر و زیبا را چون خودم به گیسوانم بزنم 

شجاعتی را حاصل امده از دیدن زیبائی خودم در اینه اسباب کنم و 

بروم دست پسر همسایه را بگیرم و با رنگی پریده
 به چشمان از تعجب گرد شده اش خیره شوم
 و بگویم 

گناه از تو نیست که نمی دانی کار من مهرورزی است
اما اجازه نده مقهور جهل مادرانمان شویم 

همان مادرانی که مدام از ظلم مردان گفتند و سالگرد ختنه سوری پسر را گرفتند
 ولی تاریخ تولد دخترشان را بخاطر نداشتند 

همان مادرانی که قسمت خوب غذا را به دخترشان دادند که چون خدمتگذاری پسر را پذیرائی کند اما دخترها و مادر باید منتظر پدر می ماندند 

و در عین حال صبح تا شب از ظلم و ستمی که پدر در حقش می کرده می گویند 

آری میخواهم با دست لرزانم دستهای سرد پسر همسایه را بگیرم و بگویم : 

من میدانم که چیزی برای قایم کردن و خجالت کشیدن ندارم 

آیا تو می خواهی به همان بدی باشی که مادرم میگفت؟ 


۱۳۹۰-۰۵-۲۹

گرفتاری شیرین




حجاب گرفتاری شیرینی است

درد مسئولیت‌ها را تسکین می‌دهد

موضوع جنسیت را پر رنگ می‌کند

خریدار بدن‌ها را بیشتر می‌کند

نرخ تن زنان را بالاتر می‌برد

بدن‌های اوراقی را در بازار ماندگارتر می‌کند

نگاه سرزنش آمیز مردم را بابت عیوب ما را کمتر می‌کند.

۱۳۹۰-۰۵-۲۸

در مبارزه با حجاب مواظب باشیم

خیلی باید مواظب بود که در مبارزه در حجاب  دل کسانی
 را که کوچکتر از آن هستند
که خود را از فقر فرهنگی والدین خود رها کنند نرنجاند


باید چادر را نجست دانست و توهینی که زنان چادری با حجابشان به انسانیت ما می کنند تف کرد روی همان لباس سیاه شیطانی شان اما نباید از خاطر برد که 

اگر دست روزگار باعث شده که تو در خانواده ای بزرگ شوی که به زن نگاهی انسانی بلکه مقدس داشته و هرگز اجازه نداده که تفکر منحرف حاکمیت و کسانی که بر آن مسلط بودند روی تو تاثیر بگذارد

اگر خانواده ی تو چنان مواظب تو بوده اند که هرگز دستان چسبناک شهوت آلوده غریبه ای را روی بدن خود احساس نکرده ای تا عمری نسبت به مردان بد بین شوی 

اگر چنان با پسران فامیلت بزرگ شدی که انسانیت و شخصیت تو برایشان مهمتر و محترم تر از جنسیت تو بوده 

نباید نسبت به کسانی که چون تو خوش شانس نبوده اند چنان بی رحم شوی که چنین دردنامه هائی را شاهد باشیم که سنگی که سی و دو سال نا بخردانه در چاه انداخته شده خیلی خردمندی و صبر می خواهد جبران آن 


_________________________________


مطلب زیر از وبلاگ خرس قهوه ای است 



من یه دخترم. من یه دختر مسلمونم. من یه دختر مسلمون چادری ام. من یه دختر مسلمون چادری اجتماعی ام. من یه دختر مسلمون چادری اجتماعی شیطونم. من یه دختر مسلمون چادری اجتماعی شیطون درس خونم. من یه دختر مسلمون چادری اجتماعی شیطون درس خون با یه عالمه آرزو و ایده و فکر توی کلمه م ام! اصلاْ مهم نیس من کیم. قبل از اینکه همه اینا باشم من یه آدمم! یه آدم که حق زندگی داره٬ حق انتخاب داره٬ حق داره اونجوری که دوست داره فکر کنه٬ راه بره٬ حرف بزنه٬ لباس بپوشه…

۱۳۹۰-۰۵-۲۷

آتشی نهفته در جان‌













ابعاد وجودي زنان بسيار بيشتر از آنچه ايشان در 


عهد باستان از منظر قوم يهود به عنوان وسيله ي توليد مثل نگريسته ميشده ميباشد


حجاب نه تنها موجب تحقير زن مي شود بلکه مردان را در شناخت و درک ابعاد


بسيار ارزشمند ديگري که در وجود اين شاهکار عالم هستي نهفته است ناتوان ساخته


و موجب واکنش مردان در محدود کردن زنان در پاسخ به ناتواني خود 


در درک ايشان می گردد


نداشتن احساس خوب نسبت به سکس و همراهی دائمی احساس گناه و شرم با مقوله ی سکس در ایشان


باعث میگردد که هرگز از نظر روانی ارضا نشده و مانند کسی که آب شور میخورد مدام تشنه تر شوند

۱۳۹۰-۰۵-۲۵

آیا “حجاب اسلامی” در اسلام اجباریست و یا اختیاریست؟



منبع نامعلوم

نویسنده ناشناس

اگر حجاب چیز خوبی بود (که نیست) ما ارزش همان را هم ضایع کردیم


اکثر ایرانیانی که طی سی سال اخیر به ایران سفر کرده اند شاهد پدیده ای بوده اند که به یک معجزه شبیه است. در پروازهای بین المللی که ایران را به مقاصد خارج از ایران ترک می کنند دقایقی بعد از این که هواپیما از باند برمی خیزد، بسیاری از خانم های ایرانی را با حجاب اسلامی می بینیم که یکی بعد از دیگری به دستشویی های هواپیما می روند و دقایقی بعد بدون حجاب اسلامی، مقنعه، مانتو و با آرایش و بسیار زیباتر و شاداب تر از دستشویی بیرون می آیند. 



گویی این کابین دستشویی یک جعبه جادویی و زیباکننده است که این چنین تاثیر شگفتی در مدت چند دقیقه بر ظاهر این خانمها ایجاد می کند! ولی مهمتر این که دیدن این صحنه، دیگر مسافران را از این واقعیت بسیار اسفناک و تلخ آگاه می کند که چرا حجاب اسلامی برخلاف خواسته این بانوان به آنها تحمیل شده و چقدر حجاب اجباری این خانم ها بی ارزش و به دور از تقواست که به محض این که اجبار از آن برداشته می شود، آن حجاب اجباری در داخل هواپیما تا پرواز برگشت باقی گذاشته می شود. 


۱۳۹۰-۰۵-۲۴

حجاب چگونه اجباری شد؟



داستان اجباری شدن حجاب در ایراننیما نامداری ، رادیو زمانهتهیه و تنظیم : داویدبیست و پنجم ژانویه ۲۰۰۸




پاسخ این سوال را گاهی افرادی که از نزدیک شاهد واقعه انقلاب ۱۳۵۷ بودند هم دقیق و کامل نمی‌دانند. واقعیت آن است که حجاب اسلامی پیش از آنکه در قالب حکمی قانونی اجباری شود در فرایندی سیاسی و امنیتی به جامعه القا شد. بازخوانی این روایت، می ‌تواند شناخت دقیق ‌تر حجاب اسلامی به مثابه بخشی از ایدئولوژی نظام برخاسته از انقلاب اسلامی را تسهیل کند. ضمن اینکه برای ارزیابی میزان موفقیت حجاب اجباری در دست یابی به اهدافی که در ابتدای انقلاب برای آن تصویر شد هم این بازخوانی ضرورت زیادی دارد. در این نوشتار و بخشهای بعدی که به زودی انتشار خواهد یافت تلاش شده صرفاً با استفاده از مندرجات روزنامه کیهان در ابتدای انقلاب این روایت بازآفرینی شود.

اتحاد روشنفکر و روحانی بر ضدِ زنان جلف

در همان روزی که محمد ‌رضا پهلوی ایران را ترک کرد، روزنامه کیهان مصاحبه ‌ای از آیت ‌الله منتظری که تازه از زندان آزاد شده بود با روزنامه فرانسوی لوسووار منتشر کرد که در آن از حجاب اسلامی هم صحبت شده بود. او در پاسخ به این سوال که آیا به نظر شما دختران و زنان باید حتماً در چادر پوشیده باشند می ‌گوید:

اصلاً حجاب اسلامی به معنی پوشیده شدن در چادر و انزوای اجتماعی نیست هدف آن است که زن در جامعه لخت نباشد که وسیله شهوت ‌رانی قرار گیرد. وگرنه با مراعات حجاب اسلامی و عدم اختلاط دختر و پسر، از نظر اسلام آزادیهای مورد نیاز برای زنان و دختران تامین می شود و آنها از تمام مزایا و حقوق اجتماعی مشروع بهره مند ( ۲۶ دیماه ۵۷ شماره ۱۰۶۱۴ صفحه ۳ ).
واژه «‌لخت ‌»، از این پس مدام در ادبیات انقلابیون مذهبی تکرار می ‌شود. در ستون کیهان و شما» در روزنامه کیهان که « بازتاب دهنده تلفنهای خوانندگان روزنامه است هم پیامهای جالبی در مورد حجاب می ‌توان دید . مثلاً در ۲۷ دی پروین افشار می ‌گوید : این روزها خانم ‌های چادری رفتار بسیار بدی با زنان بی ‌حجاب دارند و هر جا که زن بی ‌ چادری را ببینند به او توهین می ‌کنند. حتی بعضی از جوانان ضمن متلک گفتن به این گروه از زنان موجبات آزار بدنی آنان را نیز فراهم می ‌کنند. شما را به ‌خدا در روزنامه به این گونه افراد تذکر بدهید و بگویید این کارها شایسته افراد مومن و با تقوا نیست.
و یا در ۲۷ دی بتول اخوت ‌پور گفته است
امروز تظاهراتی در خیابان بلوار برپا بود. به دلیل علاقه ‌ای که به رشد نهضت ملی ایران و سرکوب استبداد دارم با شور و شوق فراوان به میان تظاهر کنندگان رفتم و با آنان هم ‌صدا شدم. اما با کمال تعجب گروهی به سوی من آمدند و با این بهانه که من چادر به سر ندارم مرا از صف تظاهر ‌کنندگان بیرون انداختند.


باید توجه داشت که این گونه برخوردها در زمانی رخ می ‌دهد که انقلاب هنوز به پیروزی نرسیده و حکومت اسلامی مستقر نشده بود. آزار زنان بی ‌حجاب در آن حد جدی شد که برخی تشکلهای سیاسی در واکنش به آن بیانیه صادر کردند. به عنوان مثال دانشگاهیان دانشگاه آزاد بیانیه داده و به بیانیه گروه دیگری به نام زنان مجاهد اشاره کردند:

۱۳۹۰-۰۵-۲۳

چرا به حجاب اجباري نه مي‌گوييم؟




فاطمه صادقي دختر حجة السلام صادق خلخالي (دادستان سابق تهران)

چيزكي شورش‌وار در تمام آن سال‌ها در من رشد مي‌كرد و من در تلاش بودم تا با انواع ترفندهايي كه مي‌شناختم ميان انتظارم از خودم و انتظار ديگران از من كه رابطۀ پيچيده‌اي توأم با عشق و نفرت را با آنها تجربه مي‌كردم، برقرار كنم. هر چه بيشتر كتاب‌هاي مطهري را مي‌خواندم، كمتر قانع مي‌شدم و دست آخر ديگر اصلاً خود را طرف خطاب او نمي‌دانستم. از نظر من او روحاني‌اي باسواد بود كه خيلي چيزها مي‌دانست و در مورد تجربه‌هاي شخصي و اجتماعي از حجاب هرگز هيچ. نمي‌توانستم برايش احترام زيادي قائل باشم.برج عاج نشيني اين روحاني و عالم ديني كه مرگش نيز در جو آن سال‌ها تأسف‌آور هم بود، به نظرم نابخشودني مي‌آمد.

او چه مي‌دانست پوشيدن روسري كه در آن عالم بچگي هيچ نيازي به آن نيست، چه حسي دارد؟ كمتر از آن مي‌دانست كه براي من پوشيدن حجاب براي نخستين بار به مردن مي‌مانست و نمي‌توانستم خودم را قانع كنم كه چرا يك كودك دختر كه هيچ علامتي از زنانگي در او مشاهده نمي‌شود، به صرف اينكه به سن خاصي رسيده بايد روسري و بعدها هم چادر سر كند. حال گيرم كه مزايايي كه او در كتاب مسألۀ حجاب از آنها ياد مي‌كرد و من هرگز تا به امروز به آنها پي‌نبرده‌ام، حقيقت داشته باشند.تجارب و تحقيرهاي شخصي من و ديگران از حجاب در هيچ‌يك از كتاب‌هاي جلد اعلاي روحانيون حوزه كه بارها و بارها هم تجديد چاپ شده‌اند، يافت نمي‌شود.

كمتر از آن در شعارهاي رنگارنگي كه براي پاسداشت اين وظيفۀ خطير به خورد ما مي‌دهند. بگذاريد بگويم كه بعد از آن تجارب كودكي، تحقيرآميزترين جمله‌اي كه در مورد حجاب شنيده‌ام اين جمله بوده است كه: « حجاب براي زن مثل صدف است براي گوهري!» مي‌توانستم جملاتي با شأن بيشتر از اين قبيل كه: «خواهرم، حجاب تو كوبنده‌تر از خون من است!» را تحمل كنم، اما جملۀ فوق را هرگز.

در جملۀ نخست توهيني نهفته است كه براي هر انساني قابل درك است. بي‌آنكه سازنده يا سازندگان آن را ديده باشم، مي‌توانم حدس بزنم كه در روانشناسي تخريب شخصيت بايد زبردست بوده باشند. شما هم مي‌توانيد حس كنيد چرا. در اين جمله ستايش با تحقير توأم مي‌شود. با تعريف از زن، اما، فقط به عنوان موجودي كه بايد زيبا باشد. بگذريم.

اينها را شما بس بهتر از من مي‌دانيد. در جملۀ بعدي اما نوعي شأنيت را احساس مي‌كنم. از مبارزه جويي‌اش همراه با احترامي كه براي زنانگي من قائل مي‌شود، خوشم مي‌آيد، ولو آنكه مرا نفهمد و از منِ زن سرسري بگذرد.مطمئنم كه كسان بسياري اين تجارب را از سر گذرانده‌اند و من در اين ميان تنها نيستم. مجاز نيستم در اينجا از آن‌ها ياد كنم، اما برايشان سخت احترام قائلم. تنها مي‌كوشم از خلال گشودن اين تجربۀ شخصي به اين پرسش پاسخ دهم كه چرا حجاب چالشي اساسي براي ما زنان است و نمي‌توان از آن به سكوت گذشت. خاصه در اين روزها كه مسأله ابعادي تلخ به خود گرفته است.

تو گويي مي‌شود يك شبه همۀ مبارزات و چالش‌هايي را كه زنان بسيار در اين راه متحمل شده‌اند، ناديده گرفت. به گمان من اين امر غيرممكن است. نمي‌خواهم در اينجا پر دور بروم و از اين حرف بزنم كه بحث پوشش آزادانه در كنار بحث آموزش از نخستين خواسته‌هاي زنان در ايران بوده است. كتاب‌هاي تاريخي پراند از ماجراي زناني كه همچون من از اين پوشش همراه با مزاياي نخواستني آن حس تحقير داشته‌اند و حتي بعضاً به همين خاطر مجبور شده‌اند در كنار دولت‌هايي بايستند كه از آنها هيچ دل خوشي نداشته‌اند، بلكه تنها مزيتشان اين بود كه بعد از گذر از دالان‌هاي تنگ تاريخ پر از وحشت زنانه، دستكم به اين امر رضايت دادند كه زنان تا حدودي از پستوي خانه در بيايند. امثال محترم اسكندي و صديقه دولت‌آبادي و تاج السلطنه و مهرانگيز منوچهريان و نويسندگان شجاع عالم نسوان كه در نهايت قرباني بي‌پروايي خود شدند، تنها مشهورترين‌هاي اين تاريخ‌اند.براي من چالش حجاب اما تنها به پوشيدن يا نپوشيدن مانتو و روسري يا چادر خلاصه نشد.

۱۳۹۰-۰۵-۲۱

دختران و زنان، عامل وقوع جرائم خشن در ایران!




بفرمائید این هم رئيس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران و سخنانشان 
پس اگر حق با من باشد و برعکس نظر ایشان این حجاب باشد که عامل این فجایع باشد خودتان تصور کنید وقتی برای حل مشکل عامل آنرا مدام تقویت و بر آن اصرار کنند عاقبتمان به کجا خواهد رسید؟

منبع

دختران و زنان، عامل وقوع جرائم خشن در ایران!

۱۶ مرداد ۱۳۹۰ سید داوود موسوی

image 
جمشیدیها
رئيس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران
رئيس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران گفت: رد پاي وضعيت نامناسب پوشش و روابط نامشروع و اغفال و اغواي زنان در حوادث اخير مشهود است.
غلامرضا جمشیدیها، رئيس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا ضمن بيان اينكه روابط غيرشرعي به وقوع جرائم خشن دامن مي زند، گفت: رد پاي وضعيت نامناسب پوشش و روابط نامشروع و اغفال و اغواي زنان در حوادث اخير مشهود است.
رئيس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران علت تجاوز گروهی در باغ خميني‌شهر اصفهان، ماجراي سعادت آباد و حادثه پل مديريت را زنان و دختران اغفالگر، اغواگر و لجوج دانسته وافزوده که "در باغ خميني‌شهر، رقص‌هاي مختلط و وضعيت نامناسب پوشش، در ماجراي سعادت آباد، اظهاراتي مبني بر ارتباط نامشروع و در حادثه پل مديريت لجبازي يك دختر و پسر دانشجو اين حوادث را آفريد."
جمشيديها در این گفتگو اضافه کرده است که "در اكثر قتل‌ها كار حرامي هم در بين بوده است و دوستي‌ها و ارتباط نامشروعي كه زنان و دختران زمينه‌ساز آن بوده‌اند و نبايد به آساني از كنار اين زمينه‌سازي‌هاي جرم گذشت."

آدم‌های علیه‌السلامی نبوده‌اند!


اگر حجاب شان خوب بود اذیت نمی شدند/ واکنش مسوولان به جنایت خمینی‌شهر
سه شنبه, 24 خرداد 1390 ساعت 08:36

بهروز صمدبیگی

هنوز یک ماه از ادعای کاهش میزان جرم و جنایت و اینکه "ایران اسلامی هم اکنون از حیث امنیت نسبت به سایر کشورهای دنیا از شاخص‌های امنیتی بالایی برخوردار است" از سوی فرمانده نیروی انتظامی نگذشته که جنایتی کم‌سابقه در خمینی‌شهر اصفهان به وقوع پیوست؛ حمله اشرار به یک باغ شخصی هنگام برپایی مهمانی خانوادگی، ربودن بانوان و تجاوز به آن‌ها. حالا با گذشت 10 روز از این جنایت، امام جمعه این شهر انگشت شماتت را به سوی آسیب‌دیدگان این تجاوزنشانه گرفته و رئیس پلیس این شهر هم گفته است: "اگر در اين حادثه خانم‌ها حداقل حجاب را در اين باغ رعايت كرده بودند، شايد مورد آزار و اذيت قرار نمي‌گرفتند."

خودشان مقصر بودند

از روز چهارشنبه 25 خرداد ماه، بار دیگر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی نیروهایش را در طرحی که برخورد با بدپوششی نام گرفته به خیابان‌ها می‌آورد و بار دیگر حجاب در صدر اخبار اجتماعی قرار می‌گیرد.تدارک این برخورد از مدت ها پیش دیده شده و درست در همین دوران عده ای از دیوارهای یک باغ شخصی در اصفهان بالا می روند و ضمن جدا کردن زنان از نزدیکان شان به آنها به طور گروهی تجاوز می کنند..

حجت الاسلام رضایی، دادستان خمینی‌شهر، -این شهر کوچک و تاریخی در شمال غربی شهر اصفهان- در تشریح این تجاوز گروهی می‌گوید: "عصر روز سوم خرداد و مصادف با روز زن، دو زوج و دو برادر بهمراه خواهرهایشان بهمراه جمعی از دوستان كه جمعا 14 نفر بوده اند یعنی شامل 6 خانم و 8 آقا كه میانگین سنی آنها 23 تا 29 سال بوده به قصد برگزاری برنامه ای تفریحی و با گرفتن باغ یكی از دوستانشان عازم خمینی شهر می شوند و پس از ورود به باغ و برداشتن پوشش های اسلامی و با پوششی بسیار نادرست در فضایی كه نامحرم در آن بوده است به رقص و پایكوبی می پردازند".

به گفته او سپس دو جوان حاضر در باغ مجاور 12 تن از دوستان خود را خبر کرده و جمع حاضر پس از "10 ساعت تماشا" و در حالی که تحت "هدایت شیطان" قرار داشتند، با سلاح سرد حمله‌ور شده و پس از ضرب و شتم آقایان حاضر در جشن، خانم‌ها را ربوده و در محلی در همان نزدیکی مورد "آزار و اذیت" قرارداده‌اند.

نترس، نترس، نترس

 نفيسه قانيان ، اصفهان

جمعه ۲۴ تیر ۱۳۹۰ ساعت ۱۸:۳۷

خرداد ماه، باغ، خميني‌شهر؛ در اين شهر كساني هستند كه تا پايان سال‌هاي زندگي با شنيدن اين واژه‌ها، نوستالژي غريبي را براي خود تكرار مي‌كنند. كساني كه قربانيان فاجعه خميني‌شهر بودند (از به كاربردن لفظ حادثه به شدت پرهيز مي‌كنم). تبعات فاجعه خميني‌شهر، كاشان، كاشمر و گلستان به اعتقاد من تبعات نسل‌هاست. هم نسلي كه درگير آن شده و به جهت شرايط اجتماعي به اين نقطه رسيده است و هم نسلي كه پس از آن درگير خواهد شد. 

زني كه چنين حادثه‌اي را در زندگي تجربه مي‌كند و به لحاظ تابوهاي فرهنگي از اين پس، روزهايي به مراتب سخت‌تر از روز حادثه خواهد داشت، تا مدت‌ها نمي‌تواند به زندگي عادي برگردد و بسته به نوع شخصيتي كه دارد، شايد احتمالا هرگز به روزهاي شاداب گذشته خود بازنگردد. خودكشي، تحقير، تحريم‌هاي اجتماعي، انزوا، بدبيني، بروز عقده‌هاي انتقام‌جويانه، احساس طرد از سوي خانواده، آشنايان و اجتماع، انفعال شغلي، اعتياد، استرس، ازدواج‌گريزي، ترس، ضعف اعتماد به نفس، فساد، عدم اعتماد در روابط، مذهب‌زدگي، مهاجرت‌هاي مشكل‌آفرين و حتي شكل‌دهي شخصيتي بزهكار گزينه‌هايي براي ادامه اين داستان‌ هستند.

بيرون از درهاي آن باغ، اجتماع و آدم‌هاي ديگري منتظر اين افرادند. ديدها عوض مي‌شود، زندگي‌ها مي‌پاشد و دنيا به شكل ديگري ادامه مسير مي‌دهد. تا سال‌ها حتي شنيدن صدايي مشابه، ديدن يك نام، شنيدن نوعي از خنده، نوعي بو، نوعي لباس و گاه يك كلمه آنان را به فضايي پرتاب مي‌كند كه در تمام لحظه‌هايشان در تلاش براي فراموش كردن آن هستند؛ البته گاهي قربانيان چنين حوادثي آنچنان محكم به زندگي خود ادامه مي‌دهند و اراده خداوند آنچنان به ياري آنها مي‌آيد كه اين اتفاق تنها تجربه‌اي ناخواسته و تلخ براي آنان خواهد بود، اما شرايط اجتماع در اكثر موارد داستان را اين‌گونه پيش نمي‌برد. 

در قبال اين همه اتفاق و اين همه تبعات، چه پاسخي مي‌توان داد؟ آيا مي‌توان از اين نكته به سادگي گذشت كه مرد شاهد اين اتفاق و زن قرباني‌شده، نسل بعد از خود را متاثر خواهد كرد؟ زن و مردي كه وظيفه تربيت نسل بعد را بر عهده داشته اما اكنون در بدبيني محض به همه چيز قرار دارد و از خاطره‌اي لعنت‌بار آزار مي‌بينند. فرزندان اين نسل با پدر و مادري روبه‌رو مي‌شوند كه در تعاريف خود و اجتماع خود شك كرده، گناهي كه بابت آن تاوان داده را نمي‌داند، در ترسي هميشگي به سر مي‌برد و نمي‌تواند پشتوانه‌اي براي فرزند خود باشد. درست مثل يك كودك بايد دست او را در تاريكي گرفت،

۱۳۹۰-۰۵-۱۹

این وظیفه ای انسانی است


# عفاف بدون حجاب



من به جرات مسبب نود درصد مشکلات فرهنگی و اجتماعی کشور را حجاب یا به عبارت صحیح تر تفکر حجاب و عفاف می دانم
از آنجا که به هیچ عنوا ن به نظر نمی رسد که کسی انگیزه و یا مسئولیت بیان و تشریح این موضوع را داشته باشد و از آنجا که کار به نظر من دیگر از نابهنجاری گذشته و بحرانی شده و چون که اصرار دارم انسان مسئولی باشم مجبورم با تمام قوا با تفکر حجاب و عفاف چالشی مردانه به قصد نشان دادن چهره ی شیطانی و توطئه وارش که زیر حجاب اخلاق و امنیت پنهان است انجام دهم