حسن یوسفی اشکوری:
زنانِ نواندیش دینی با حجاب تحمیلی، مبارزه کنند
گفتگوی منصوره شجاعی با حسن یوسفی اشکوری
مدرسه فمینیستی: یوسفی اشکوری، محقق و یکی از پژوهشگران برجسته در حوزه نواندیشی دینی است. وی پس از حضور در کنفرانس برلین در اردیبهشت ۱۳۷۹ به همراه برخی دیگر از شرکت کنندگان در آن کنفرانس محاکمه شد. اتهام ایشان ابتدا ارتداد بود که حکم اعدام را برای وی در پی داشت. اما پس از چندی به اتهام مخالفت وی با حکم اجباری حجاب برای زنان و نیز نشر اکاذیب درباره قتلهای زنجیرهای و توهین به مقدسات و شرکت در کنفرانس برلین، مجموعا به هفت سال زندان تعزیری محکوم شد که پس از گذراندن دو سوم از مدت زندان اش، آزاد شد. حسن یوسفی اشکوری عضو هیئت تحریریه ایران فردا بود و همینطور به خاطر نظرات نواندیشانه اش حتا از تدریس در دانشگاه محروم شد.با توجه به نظرات تحول خواهانه حسن یوسفی اشکوری در حوزه مسائل زنان، در مدرسه فمینیستی بر آن شدیم که با ایشان در رابطه با «حجاب» به گفتگو بنشینیم. متن زیر حاصل گفتگوی منصوره شجاعی است با حسن یوسفی اشکوری است:
منصوره شجاعی: جناب اشکوری از این که وقت ارزشمندتان را به این گفتگو اختصاص دادید از شما سپاسگزاریم. اگر موافق باشید گفتگو را با این پرسش آغاز کنیم: همین طور که در متون و مقالاتی که از سوی اندیشمندان حوزه زنان خوانده ایم و خود نیز تجربه کردیم ، حجاب زنان به شکل نمادین در جریان فکری موسوم به ملی ـ مذهبی در جنبش ضدشاه، نقش مهمی در معرفی گرایش سیاسی زنان متعلق به این طیف داشت. این جریان فکری هم اینک در کنار جنبش زنان و جنبش دموکراسی خواهی، مبارزات مدنی را به طور فعال ادامه داده است. حالا با توجه به این که یکی از مطالبات مشخص و عینی این زنان «اختیار و آزادی در نوع پوشش است» و حتی بخش هایی از بدنه اجتماعی این جریان فکری نیز عملا مروج این خواست اخیر هستند، به نظر جنابعالی تکلیف چیست؟
یوسفی اشکوری: اول بد نیست اشاره کنم به اصطلاح و مفهوم «ملی ـ مذهبی» که شما ظاهراَ آن را در معنای عام تری به کار برده اید. این عنوان در بیست سال اخیر مطرح شده و در ادبیات سیاسی ایران تقریباَ جا افتاده است. در معنای کنونی آن «ملی ـ مذهبی» به گروهی و یا جریانی اطلاق می شود که حول محور زنده یاد مهندس عزت الله سحابی پس از تأسیس و انتشار ماهنامه «ایران فردا» از سال 71 شکل گرفت و در عرصه فرهنگ و سیاست فعال شد. از نظر سیاسی می توان آغاز فعالیت این جریان را انتخابات مجلس پنجم و بعد در دورۀ ریاست جمهوری هفتم دانست. اما جریان عام تر آن شامل جریانهای دیگری چون نهضت آزدی، جاما (گروه دکتر سامی ـ دکتر قهاری)، جنبش مسلمانان مبارز (دکتر پیمان)، جامعه زنان انقلاب اسلامی (خانم اعظم طالقانی) و گروه مهندس لطف الله میثمی که فعلا ماهنامه «چشم انداز ایران» را منتشر می کنند که در واقع ادامه راه ایران فرداست، می شود؛ چنان که نامش هم همان معنا را به یاد می آورد.
منصوره شجاعی : تاریخچه ای که شما درشرح این حریان فکری ارائه کردید و نام سازمان ها و افراد مجددا خاطره زنان این گروه و "حجاب اسلامی" خاص آنها را به یاد می آورد که در زمان شاه ، نوعی لباس رزم برای آنان محسوب می شد. هرچند که بعد از انقلاب دیگرنه آن شکل غالب را حفظ کرد و نه آن مفهوم را، اما علیرغم این تفاوت به سرعت پذیرفته شد.
یوسفی اشکوری : بله در مورد حجاب باز ناچارم از این فرصت استفاده کنم و به یک گزارش تاریخی دیگر اشاره کنم که یقین دارم اکثریت افراد به ویژه جوانان از آن اطلاع ندارند. اصطلاحی رایج است تحت عنوان «حجاب اسلامی» که امروز عمدتاَ به حجاب رایج یعنی حجاب با پوشش چادر اطلاق می شود. اما این اصطلاح در دهه بیست تا چهل شمسی به وسیله جریان ملی ـ مذهبی های آن زمان، با پیشگامی شخصیت هایی چون مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی، دکتر سحابی، دکتر نخشب و بعدتر نهضت آزادی و انجمن های پیرامون آنها (مانند انجمن های اسلامی دانشگاهها، انجمن اسلامی معلمان، انجمن اسلامی مهندسین، انجمن اسلامی پزشکان و به ویژه انجمن اسلامی بانوان) باب و مصطلح شد. این نوع حجاب که عبارت بود از روسری (بدون چادر) و مانتو و شلوار و احیاناَ دامن بدون شلوار اما با جوراب. این نوع زنان به لحاظ ظاهر، شیک و مدرن و آراسته و پاکیزه و غالباَ همراه با آرایش خفیف بودند و در انظار ظاهر می شدند. هرچند برخی از این نوع زنان در عین مذهبی بودن حتی بدون روسری هم بودند. این گروه از زنان مسلمان با این انتخاب و ابداع می خواستند از یک سو با زنان سنتی و کهنه اندیش مرزبندی کنند و از سوی دیگر از زنان مدرن غیر مذهبی و به تعبیر آن روزها «غرب زده» و یا به تعبیر نمادین دیگر «عروسک فرنگی» فاصله بگیرند. حجاب اسلامی در آن روزگار چنین معنایی داشت اما پس از انقلاب هم آن نسل به حاشبه رانده شد و هم این عنوان به سود سنتی ها مصادره شد به گونه ای که «حجاب اسلامی» به معنای حجاب با چادر و گاه روبنده گرفتند. شاید اصطلاح «حجاب برتر» برای چادر، برای توجیه این مصادره باشد.